چرا بايد از جريان نزديک به انقلاب حمايت کرد؟
مقام معظم رهبري چندي پيش از وحدت ملي، پايبندي به اصول و پيشرفت علم و فناوري به عنوان سه عنصر اصلي تأثيرگذار بر اقتدار ملي ياد کرده و پايبندي روزافزون نظام اسلامي به اصول انقلاب را بسيار مهم و موجب عزت ملي و تقويت روحيه ملت برشمردند. |
معظمله تمسک به اصول انقلاب اسلامي و آرمانهاي حضرت امام(ره) را عامل اساسي پيشرفت کشور در زمينههاي مختلف دانسته و با تقبيح رفتار کسانيکه از انقلابي بودن خود احساس شرمندگي ميکنند، ميفرمايند: «دشمن همواره سعي کرده است اينگونه القاء کند که با ايستادگي بر ارزشهاي اسلام و اصول انقلاب اسلامي، پيشرفت امکانپذير نيست در حاليکه برخلاف اين القاءات، پيشرفتهاي عظيم کشور به واسطه ايستادگي بر شعارها و اصول بوده است.»
برهمين اساس، از منظر مقام معظم رهبري يکي از وظايف مسئولان کشور، دفاع از ارزشهاي انقلاب و اصول اسلامي است که در مراسم افطاري مسئولان کشور مورد اشاره ايشان قرار گرفت. ضمن آنکه معظمله در جمع اعضاي خبرگان رهبري بر لزوم حمايت مسئولين نظام از جريان نزديک به انقلاب تأکيد فرمودند؛ جرياني که پايبندي به اصول اسلام و دفاع از ارزشهاي انقلاب و آرمانهاي امام راحل(ره) از شاخصههاي بارز آن ميباشد و البته هيچ گروهي براي ورود به اين عرصه منع نگرديده و هرکدام از جريانات سياسي موجود ميتوانند براي نزديک شدن به خطوط اصلي انقلاب بر يکديگر سبقت جويند؛ اما پايبندي به اصول، لوازمي دارد که استکبار ستيزي، عدالت ورزي، رعايت مصالح عمومي جامعه، ولايتمداري و دين محوري از جمله آنهاست.
درخصوص چرايي اين تأکيد بايد به تجربه تاريخي ملت ايران به ويژه سه دهه حيات طيبه انقلاب اسلامي رجوع کرد که بيانگر نقش منفي افراد، گروهها و جريانهاي سياسي است که در دفاع از اسلام و انقلاب مايل به پرداخت هزينههاي لازم نبوده و منافع خويش را بر مصالح و منافع عمومي ترجيح دادهاند؛ در مواضع سياسي همسو با بيگانگان حرکت کرده و حاضر به شفافسازي خطوط فکري خويش با غيرخوديها نبودهاند اين گروه در عرصه اجرايي قادر به عدم تفکيک دين از سياست نبوده و عملاً وارد حوزههاي لائيسم و سکولاريسم گرديدهاند. و تلاش و توطئههاي دشمنان براي نفوذ به عرصههاي مديريتي نظام را توهم پنداشته و چشم بر استحاله خويش بستهاند؛ آنها که در دفاع از انديشههاي وارداتي با جزميت پا به عرصه گذاشته اما نسبت به انديشههاي بومي و فرهنگ خودي به هيچ اصولي پايبند نماندند.
حضور چنين تشکلها و جرياناتي در عرصه سياسي کشور نه تنها از حيث سياسي چالش برانگيز و ناهمخوان، بلکه از جهات امنيتي نيز مخل امنيت ملي و اقتدار کشور ارزيابي ميشود. چنانچه براساس تعاريف نوين از امنيت ملي گفته ميشود: امنيت ملي به شرايطي اطلاق ميشود که يک ملت بتواند بدون ورود به جنگ و درگيري از آرمانها و اصول خود دفاع کرده و درصورت تحميل تهديدات نظامي قادر باشد بيآنکه از همه يا بخشي از ارزشهاي خود چشمپوشي کند در مقابله با دشمن بجنگد.
با اين تعريف اگر بخشي از يک ملت بدون هيچ تهديدي حاضر باشند از اصول خود بگذرند يا اصول خود را زير پا بگذارند، آيا در جهت امنيت ملي و منافع کشور حرکت کرده يا اقدام آنها مخل امنيت ملي ارزيابي ميگردد؟ و اساساً اگر براي ملتي اصولي باقي نماند امنيت ملي آن کشور چگونه تعريف ميگردد؟
براين اساس بايسته است ملت مسلمان ايران نسبت به حضور جريانهاي بياعتقاد و سست عقيده نسبت به ارزشهاي اسلام و انقلاب حساس بوده و از مسئولان، گروهها ، احزاب و جريانات مدافع اصول انقلاب سلامي حمايت کنند.
برهمين اساس، از منظر مقام معظم رهبري يکي از وظايف مسئولان کشور، دفاع از ارزشهاي انقلاب و اصول اسلامي است که در مراسم افطاري مسئولان کشور مورد اشاره ايشان قرار گرفت. ضمن آنکه معظمله در جمع اعضاي خبرگان رهبري بر لزوم حمايت مسئولين نظام از جريان نزديک به انقلاب تأکيد فرمودند؛ جرياني که پايبندي به اصول اسلام و دفاع از ارزشهاي انقلاب و آرمانهاي امام راحل(ره) از شاخصههاي بارز آن ميباشد و البته هيچ گروهي براي ورود به اين عرصه منع نگرديده و هرکدام از جريانات سياسي موجود ميتوانند براي نزديک شدن به خطوط اصلي انقلاب بر يکديگر سبقت جويند؛ اما پايبندي به اصول، لوازمي دارد که استکبار ستيزي، عدالت ورزي، رعايت مصالح عمومي جامعه، ولايتمداري و دين محوري از جمله آنهاست.
درخصوص چرايي اين تأکيد بايد به تجربه تاريخي ملت ايران به ويژه سه دهه حيات طيبه انقلاب اسلامي رجوع کرد که بيانگر نقش منفي افراد، گروهها و جريانهاي سياسي است که در دفاع از اسلام و انقلاب مايل به پرداخت هزينههاي لازم نبوده و منافع خويش را بر مصالح و منافع عمومي ترجيح دادهاند؛ در مواضع سياسي همسو با بيگانگان حرکت کرده و حاضر به شفافسازي خطوط فکري خويش با غيرخوديها نبودهاند اين گروه در عرصه اجرايي قادر به عدم تفکيک دين از سياست نبوده و عملاً وارد حوزههاي لائيسم و سکولاريسم گرديدهاند. و تلاش و توطئههاي دشمنان براي نفوذ به عرصههاي مديريتي نظام را توهم پنداشته و چشم بر استحاله خويش بستهاند؛ آنها که در دفاع از انديشههاي وارداتي با جزميت پا به عرصه گذاشته اما نسبت به انديشههاي بومي و فرهنگ خودي به هيچ اصولي پايبند نماندند.
حضور چنين تشکلها و جرياناتي در عرصه سياسي کشور نه تنها از حيث سياسي چالش برانگيز و ناهمخوان، بلکه از جهات امنيتي نيز مخل امنيت ملي و اقتدار کشور ارزيابي ميشود. چنانچه براساس تعاريف نوين از امنيت ملي گفته ميشود: امنيت ملي به شرايطي اطلاق ميشود که يک ملت بتواند بدون ورود به جنگ و درگيري از آرمانها و اصول خود دفاع کرده و درصورت تحميل تهديدات نظامي قادر باشد بيآنکه از همه يا بخشي از ارزشهاي خود چشمپوشي کند در مقابله با دشمن بجنگد.
با اين تعريف اگر بخشي از يک ملت بدون هيچ تهديدي حاضر باشند از اصول خود بگذرند يا اصول خود را زير پا بگذارند، آيا در جهت امنيت ملي و منافع کشور حرکت کرده يا اقدام آنها مخل امنيت ملي ارزيابي ميگردد؟ و اساساً اگر براي ملتي اصولي باقي نماند امنيت ملي آن کشور چگونه تعريف ميگردد؟
براين اساس بايسته است ملت مسلمان ايران نسبت به حضور جريانهاي بياعتقاد و سست عقيده نسبت به ارزشهاي اسلام و انقلاب حساس بوده و از مسئولان، گروهها ، احزاب و جريانات مدافع اصول انقلاب سلامي حمايت کنند.
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم آبان ۱۳۸۷ ساعت 16:43 توسط عبدالرضا داوری
|
عبدالرضا داوری متولد فروردین 1352