
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي چهارشنبه گذشته در ديدار کارگزاران فرهنگي و اجرايي حج فرمودند: "اين فضاي بي بند و باري در حرف زدن و اظهارنظر عليه دولت، مسائلي نيست که خداوند به آساني از آنها بگذرد. تفضلات و رحمت الهي تا زماني است که ما مراقب گفتار، رفتار، و عملکرد خود باشيم زيرا خداوند با ما خويشاوندي ندارد. برخي کارها و ظلم ها، فتنه اي به پا مي کند که دامن همه، اعم از ظالم و غيرظالم را مي گيرد بنابراين همه بايد مراقب اظهارنظرها، تبليغات، و اقدامات خود باشند."
يكي از ويژگي هاي رهبران بزرگ اجتماعي "گفتمان سازي" است و در اين ميان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي طي حدود بيست سال زعامت خويش نشان داده اند كه در توليد "واژگان گفتماني" همواره مبتكر و پيشتاز بوده و هوشمندانه عباراتي را وضع كردند كه در جغرافياي سياسي و فرهنگي ايران و جهان تاثيرات عميقي را به جاي نهاد.واژگاني نظير "مردمسالاري ديني"،"تهاجم فرهنگي"،"جنبش نرم افزاري"،"اوپك گازي"،" عقبه استراتژيك انقلاب"،"اسلامي شدن دانشگاه"،"پيشرفت و عدالت توامان"،"ناتوي فرهنگي" ، "عزت،حكمت و مصلحت به مثابه اصول سياست خارجي" و ... بخشي از واژگاني هستند كه طي ساليان گذشته از سوي رهبر فرزانه انقلاب ابداع شده و به غناي گفتمان سياسي-اجتماعي انقلاب اسلامي افزوده است.
حضرت آيت الله خامنه اي در سالهای 1363 و 1364 نیز واژگان "ورع مطبوعاتي" و "بي بندوباري خبري" را در مصاحبه با روزنامه هاي كيهان و اطلاعات ابداع كردند كه به نظر مي رسد ، بازخواني ديدگاههاي گذشته معظم له بتواند دلیل نگراني هاي امروز ايشان را مكشوف سازد.
حضرت آيت الله خامنه اي در مصاحبه با روزنامه كيهان مورخ 13 /10/1363 به مقوله انتقاد پرداخته و اظهار داشتند:"اولا بايد بدانيم انتقاد سازنده چيست و مرز انتقاد سازنده و انتقاد ويرانگر کجاست.ثانيا انتقاد يعني چه؟ انتقاد با عيب جويي متفاوت است و اگر از يک نيت ناسالمي منشا گرفته باشد، نمي تواند سالم و سازنده باشد.اگر شما ملاحظه مي کنيد برخي درباره ي انتقاد کردن و خوب بودن آن و يا احيانا کساني درباره مفيد نبودن آن بحث مي کنند، اين بحث آنها پيرامون همين چند نکته است نه در اصل انتقاد. به عنوان نظام جمهوري اسلامي از اوايل انقلاب احساس کرديم توانايي شنيدن انتقاد را داريم، يعني هيچ گاه مسوولان جمهوري اسلامي ايران نشان ندادند که قادر به شنيدن و تحمل انتقاد نيستند و بايد قبول کنيد فرهنگ اسلامي که جمهوري اسلامي هم متکي به آن فرهنگ است همين احساس را ايجاب مي کند. گاهي باور انتقادپذيري به سهل انگاري در مورد عملي که به نام انتقاد انجام مي گيرد تبديل مي شود و اين در حقيقت انتقاد نيست بلکه انتقام است که اين دو را بايد از همديگر جدا ساخت .ما انتظار نداريم که قلم انتقادگر يک حادثه ي زشت را بزرگ کند و زيبا جلوه دهد، اما اين انتظار وجود دارد که قلم انتقادگر آن حادثه را ذکر کند، نه تفسيري را که دوست مي دارد بر اين حادثه مترتب شود و از اين حادثه در ذهن ها نقش بندد ولو اين که آن تفسير، تفسير واقعي آن حادثه هم نباشد.روزنامه ها نبايد تصور کنند که اگر ملاحظه ي مصالح کشور را مي کنند و انتقاد را به شکل صحيح انجام مي دهند، دچار خودسانسوري شده اند."
حضرت آيت الله خامنه اي سپس به "ورع مطبوعاتي" اشاره كرده و مي فرمايند:"بعضي تصور مي کنند معناي خودسانسوري اين است که روزنامه ها به خودشان اين حق را ندهند از هر چيزي که به نظر آنها زشت است به صورت يک زشتي حقيقي و با لحني تلخ يادکنند و اگر اين حق را به خود ندادند خود سانسوري وجود دارد؛ در حالي که اين خودسانسوري نيست بلکه يک ورع حقيقي و لازم براي کسي است که کارش روشنگري و ايضاح حقايق براي مردم است.ما بايد «ورع مطبوعاتي» را با خودسانسوري اشتباه نکنيم . بنابراين من معتقدم انتقاد خوب است ولي بايد مرزها را رعايت کرد .اگر آن ورع مطبوعاتي وجود نداشته باشد، ما که ناگهان با يک ضربت، يک بارشيشه را خرد مي کنيم، آيا واقعا اين مقرون به صرفه براي مردم و نظام است که عده اي بيايند بنشينند يک آشيانه اي بسازند و بعد يک کسي به يک لگد آن را خرد کند؟ بنابراين اگر ورع مطبوعاتي نباشد، چنين فاجعه اي پيش خواهد آمد. اما اگر ورع مطبوعاتي و فرهنگي باشد، من حدس مي زنم هنگامي دست به انتقاد برده خواهد شد که تمام جوانب کار سنجيده شده باشد."
حضرت آيت الله خامنه اي حدود 6 ماه بعد در گفتگو با روزنامه اطلاعات مورخ 20/3/1364 پس از توضيح مفهوم "ورع مطبوعاتي" به مفهوم"بي بندوباري خبري" پرداخته و مي فرمايند:" تعبير ورع را بايد کاملا از خودسانسوري جدا کرد. ما آن مرزي را که بين بي بند و باري و خودسانسوري ست، ورع دانستيم؛ يعني خواستيم بگوييم چيزي که نه اين طرف است (چون مقابل خودسانسوري هم بي بند و باري ست) و نه آن طرف است.بي بندوباري هم در واقع به دو معنا ست: يکي به معني اين که هر خبري دم دست رسيد بدون توجه به عواقب و اثرات آن چاپ شود. و معني ديگر آن که مصلحت مردم در انتشار خبر مورد اهميت قرار نگيرد يا يک خبري را مغرضانه و جهت دار در يک مورد نقل کند و در مورد ديگر اين کار را نکند، که به هر حال هر دو مورد بي بند وباري نام دارد و اين نشناختن مسووليت است. ورع مطبوعاتي يعني ما خبر را بدهيم ولي کوشش کنيم در اين خبر رعايت حق و صلاح بشود؛ يعني در باب خبردهي به وادي احساسات ناپسند نيفتيم.بعضي خبرهايي كه غير قابل تبيين است قابل پخش هم نيست.بعضي از خبرها كه نياز به تبيين دارند انتشار آنها چندان لازم نيست زيرا هر حادثه اي را نمي شود با تمام جوانب آن تبيين كرد چون دشمن بيدار مي شود.وقتي دشمنان ما با تمام گوش و حواسشان د جستجوي كسب اخبار مربوط به ما –چه از طريق انتشار آنها و چه از طريق نطق و سخنراني هستند چه لزومي دارد ما اين قبيل اخبار را منتشر كنيم.گاهي از اوقات حادثه فقط براي خبر ساخته مي شود.يعني يك دستهايي مي آيند در يك گوشه ي اين كشور حادثه درست مي كنند به اين خاطر كه بتوانند آن را بزرگ جلوه دهند و براي رسانه هاي خارجي يك خبر تهيه كرده باشند. لذا آن، روزي که روزنامه هاي ما بخواهند ورع خبري داشته باشند، آن روز ما خوشحاليم.انتظار نداريم روزنامه ها معصوم باشند؛ اما کسي که در يک جايگاه بزرگ و در يک منبر عمومي قرار مي گيرد، طبيعي است که بايد از احساسات خودش دورتر باشد و حق ندارد صرفا اسير احساسات و ديدگاه هاي فردي شود، بلکه بايد بيشتر ملاحظه ي مستمعين خودش را بکند و گاهي اوقات از اين بدتر هم مشاهده مي شود، يعني دروغ درست مي شود.در يکي از روزنامه ها شرحي از يک نماينده ي مجلس از قول خبرنگاري نوشته شده بود که وقتي تحقيق کرديم ديديم دروغ بوده و در اصل نويسنده جعل کرده بود و آن شخصي که نماينده مجلس بود از سرقضيه گذشت و اغماض کرد، چون به هر حال وقتي اين طور چيزها دنبال مي شود موجب ضعف نظام خواهد شد. من اعتقاد دارم در چارچوب حفظ مصالح نظام و عدم توهين و تضعيف مسوولان جمهوري اسلامي، به قدري که نتوانند کارهايشان را انجام بدهند و در راستاي عدم غرض ورزي در نقل تحليل و گزارش بايد ميدان را براي روزنامه و روزنامه نگاري باز کرد . "
4- نكاتي كه از بيانات حضرت آيت الله خامنه اي مي توان استنتاج نمود به اين شرح است:
الف:انتقاد با عيب جويي متفاوت است.
ب:بي بندوباري خبري به اين معناست كه هر خبري دم دست رسيد بدون توجه به عواقب و اثرات آن چاپ شود
ج:معني ديگر بي بندوباري خبري آن است که مصلحت مردم در انتشار خبر مورد اهميت قرار نگيرد يا يک خبري را مغرضانه و جهت دار در يک مورد نقل کند و در مورد ديگر اين کار را نکند، و اين نشناختن مسووليت است.
د:ورع مطبوعاتي يعني در باب خبردهي به وادي احساسات ناپسند نيفتيم.
ه:ميدان انتقاد تا جايي باز باشد كه ضمن حفظ "مصالح نظام" و "عدم توهين و تضعيف" مسوولان جمهوري اسلامي ، مزاحمتي براي خدمت رساني و تداوم كارهاي دولت ايجاد نشود.
و:معيار انتشار عمومي اخبار آن است كه در اخبار منتشره نقاط ضعف نظام و انقلاب براي دشمن قابل شناسايي نباشد.
در پايان و بر مبناي ديدگاه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در موضوع "ورع مطبوعاتي" چند سوال را از برخي دوستان مدعي اصولگرايي مطرح مي كنيم ، باشد كه با واكاوي اين سوالات ، تاريخ در موردمان قضاوتي عادلانه داشته باشد:
الف:آيا طي اين مدت انتقاداتي كه متوجه دولت نهم كرديد از شائبه "عيب جويي" مبرا بود؟
ب:آيا در مورد عواقب و تاثيرات اخبار منتشره خود عليه دولت و مسئولين اجرايي كمي تامل كرده ايد ؟
ج:آيا براي پرهيز از بي بندوباري خبري ، مصلحت مردم را در انتشار خبر مورد توجه قرار داديد يا آنكه اخباري را مغرضانه و جهت دار در يک مورد نقل کرديد و در مورد مشابه ديگر از انتشار خبر سر باز زديد؟
د:آيا در باب خبردهي به وادي احساسات ناپسند نيفتاديد؟
ه:آيا در باز كردن ميدان انتقاد به حفظ "مصالح نظام" و "عدم توهين و تضعيف" مسوولان جمهوري اسلامي پايبند بوديد و مزاحمتي براي خدمت رساني و تداوم كارهاي دولت ايجاد نكرديد؟
و:آيا با انتشار عمومي اخبار و گزارش هاي خود عليه دولت ،نقاط ضعف نظام و انقلاب را براي دشمن قابل شناسايي نكرديد؟
پايبندي به هشدار رهبر معظم انقلاب در پرهيز از "بي بندوباري در اظهار نظر عليه دولت" معيار اصولگرايي است. آن دسته از مدعيان اصولگرايي که طي هفته هاي اخير بر طبل تخريب دولت کوفتند، اکنون در معرض "محک" ولايتمداري قرار دارند تا سيه روي شود هرکه در او غش باشد.