این روزها شكست خوردگان در انتخابات دهم  رياست جمهوري، كه از يك سو خود را در انقلابي گري  و خط امامي بودن «پيشتاز» مي خوانند و از سوي ديگر حواريونشان سالهاي سال بر طبل ترويج «سكولاريسم فرهنگي»، «پلوراليسم سياسي» و «ليبراليسم اقتصادي» مي كوفتند، به ناگاه مشاطه گري گفتمان خود را بر پايه پررنگ نمودن گزاره هاي مرتبط با امور «ديني» و «دغدغه مراجع» آغاز نمودند و اينچنين است، جرياني كه از سال 67 با «قبض و بسط» تئوري هاي معرفتي در حلقه موسوم به كيان، هرگونه «مرجعيت ديني» را در جامعه مردود مي خواند، امروز به بهانه دفاع از «مرجعيت ديني» بيانيه صادر مي نمايد و آنجايي كه «منافع سياسي» خود را در سنگر گرفتن پشت مواضع دین مي يابد ، «مرجعيت» را دستاويزي براي هجمه به احمدي نژاد قرار مي دهد.
آنچه كه در اين جريان در حال وقوع است، پديده اي منحصر به فرد نيست و در طول تاريخ همواره در برابر «حقيقت»، «پوستيني وارونه از حقيقت» عرضه شده، تا منافع «مستكبرين» و «مترفين» از حقايق دين اصيلي كه از سوي پيامبران تبليغ مي شود، آسيب و صدمه نبيند.
همواره در برابر پيام آوران «حقيقت»، نيرنگ بازان و تزويركاراني قرار داشتند كه به ظاهر، ابزاري همانند ابزار پيامبران به دست مي گرفتند و توده ها را مي فريفتند. اگر پيامبران كتاب حقايق و منشور عدالت در دست داشتند، اينان كتاب ناراستهاي حق نما را به دست مي گرفتند و بدينسان از هر الگوي حق، گونه اي از باطل با ظاهري فريبا مي ساختند و بر سر راه مستضعفان مي نهادند و در نتيجه همراه و همگام با «مترفين» و «مسرفين»، جاده صاف كن «مستكبرين» بودند.
قرآن كريم در آيه 78 سوره آل عمران چهره اينان را اينگونه ترسيم مي نمايد: «گروهي از آنها هستند كه زبانهاي خويش به خواندن كتاب مي گشايند، كه آنرا از كتاب پندارند ولي از كتاب نيست و گويند اين از جانب خداست ولي از جانب خدا نيست، به خدا دروغ مي بندند و خودشان مي دانند.»
علاوه بر جريانهاي از اين دست كه در اعصار گذشته مي توان آدرس داد، از جرياناتي نظير «فرقانيها»، «منافقين»، «حزب خلق مسلمان»، «آرمان مستضعفين» و «امتيها» در دوران معاصر نيز مي توان به عنوان شاخصهاي «پوستين وارونه» بر پيكر حقيقت ياد كرد و تاكيد نمود كه مبادا كساني با سنگرگرفتن در پشت مرجعيت و سوءاستفاده از آنان، مانع شناخت و بررسي درست وبيطرفانه گردند و مجامله و مسامحه به همراه آورند.
بايد اين سخن مولي اميرالمومنين علي(ع) را همواره در نظر داشت كه: «ان دين الله لايعرف بالرجال بل بآيه الحق، فاعرف الحق تعرف اهله- دين خدا با معيار شخصيتها شناخته نمي شود بلكه با شناخت آيه هاي حق شناخته مي شود پس حق را بشناس آنگاه اهل حق را خواهي شناخت». (بحارالانوار 120.68)